خاطر دریا پریشان است
سینه ی دریا پر از تشویش توفان است
دست من در موج و چشمم سوی ساحلهاست
قلب من منزلگه دلهاست
نه بر این دریا سکونی،
نه به ساحلها چراغ رهنمونی
کی برآید از افق شمع بلند آفتابم؟
من اگر حتی بهبود همنیابم
با این همه صعف
با این همه مشکلات بیماری
با این همه سلولهایی که وحشیانه قصد جانم را کرده اند
با این سیستم ایمنی که ضعفش مرا متهم میکند
وقتی دستان مهربان و قلب پر از انسانیت و همدلی و همدردی تو را میبینم که چگونه به مهر مرا یاری میکنی امیدوار میشوم به دنیا به زندگی و سرطان و بیماری نمیتواند مراازپای درآورد چون تو هستی مهربانتراز انکه تصور کنی وخدابیی که به این مهر لبخند می زند و می بیند
سپاس از تمام شما که با کمکهای هرچند اندک بیماران سرطانی را یاری میکنید.
دیوار مهربانی
بیمارستان کوثر -بنیاد قلب پارس


